سابقه ورزش ملی او به او در یادگیری برنامه نویسی کمک کرد

گره منبع: 806516

در این مجموعه، ما کانون توجه اعضای جامعه Codementor را به تصویر می کشیم. آن‌ها سفر خود را برای تبدیل شدن به یک توسعه‌دهنده به اشتراک می‌گذارند - اوج‌ها، پایین‌ها، و بینابین‌ها. اولین داستان ما از میچل گولد، یک کاربر قدیمی Codementor.

وقتی 10 ساله بودم، پدرم وارد اتاق من شد و از او پرسید: "چطور دوست داری کلیمانجارو را صعود کنی؟" البته من از این ایده پریدم، بدون اینکه ضعیف ترین تصوری را داشته باشم که کلیمانجارو چیست یا کجا واقع شده است. پدرم دیگر هرگز به این موضوع اشاره نکرد. اما بذر کاشته شد و اگر به خواندن ادامه دهید، خواهید فهمید که چگونه فناوری اطلاعات من را قادر ساخت تا آن کوه را فتح کنم.

از من خواسته شده است که بنویسم که چگونه سوابق متنوع من در بسیاری از مشاغل به من در کارآفرینی کمک کرده است. اما پس از ایجاد بیزاری از برچسب ها در سنین بسیار پایین، واقعاً خودم را یک کارآفرین نمی دانم.

وقتی من خیلی جوان بودم خانواده من از نیویورک به تورنتو نقل مکان کردند. من می‌خواستم خود را با هم هماهنگ کنم، بنابراین تصمیم گرفتم یک بازیکن هاکی شوم. بالاخره اینجا کانادا بود. اما از شانس و اقبال، مادرم کمی قبل از اینکه من بپرسم، یک مسابقه هاکی تماشا کرد. و خسته از خون و خشونت بازی، او، به سبک کلاسیک مادر، با چهار کلمه پاسخ داد: بالای جسد من.

داستان کدمنتور میچل گولد 1.jpg

در عوض، من در اسکیت بازی ثبت نام کردم و به این فکر افتادم که همه بازیکنان بزرگ هاکی دروس اسکیت بازی می گذرانند. وقتی بچه‌های مدرسه متوجه شدند، من را مسخره می‌کردند، و اغلب کتک می‌زدند. یاد گرفتم که اگر می‌خواهم ایمن باشم باید برچسب‌های خطرناک را پنهان کنم. با نادیده گرفتن برچسب ها، متوجه شدم که بر مهارت ها و تمرین های مرتبط با آنها تمرکز می کنم.

این نپذیرفتن برچسب‌ها به من کمک می‌کند تا کمتر درباره خودم و دیگران قضاوت کنم. من همچنین معتقدم که من را آزاد کرده است تا مشاغل زیادی را در زمینه های کاملاً نامرتبط مانند (بدون ترتیب خاصی) دنبال کنم:

  • رقیب بین المللی در تیم ملی اسکیت نمایشی کانادا
  • محقق مغز مرتبط با واحد تحقیقات پزشکی هوافضای کانادا
  • یک سرآشپز دارای گواهینامه Cordon Bleu در کافه مشهور Olive and Gourmando
  • نوشتن و تولید فیلم هایی که یکی از آنها برنده جایزه ملی نمایشنامه شد
  • معلم گواهینامه CELTA در 3 دانشگاه در چیانگ مای، تایلند
  • از موسسه فناوری اطلاعات فارغ التحصیل شده و پروژه های IT خود را بسازم
  • راهب بودایی در کامبوج به عنوان بخشی از پروژه ای برای راه اندازی مجدد بودیسم در جوامع روستایی.

چیزی که به نظرم جذاب‌تر است این است که چگونه هر یک از این حرفه‌ها مرا با چالش‌هایی برای توسعه خودم، به دست آوردن مهارت‌های جدیدی که هرگز تصور نمی‌کردم غافلگیر کردند، و اینکه چگونه این مهارت‌ها از یک حرفه به شغل دیگر ترجمه شدند.

به عنوان مثال، به عنوان یک آشپز، انتظار دارید وقت خود را صرف پختن چیزهایی مانند Veloutés، Cassoulet یا Confit de Canard کنید. اما در واقع مقدار زیادی از وقتم را صرف حل مشکلات کردم. مانند زمانی که تامین کننده مواد غذایی ما تحویل ما را از دست داد، و من مجبور شدم پنج جعبه قارچ پورتوبلو را در حین دوچرخه سواری در طوفان برفی کانادا تهیه و متعادل کنم. یا زمانی که آب به طور تصادفی در دستگاه اسپرسوساز یک شبه جاری شد و مجبور شدیم صبح روز بعد با سیل اسپرسو مقابله کنیم.

Mitchell Gould Codementor ProvenWord.jpeg

به عنوان یک اسکیت باز، تمرین کردم که چگونه وزنم را به هوا پرتاب کنم تا به حرکت کافی برای تکمیل 2.5 چرخش و فرود ایمن برسم. باید بر ترس غلبه می کردم و به خودم اعتماد کامل داشتم. این به یک فلسفه زندگی تبدیل شد. هرگز پیش‌بینی نمی‌کردم که انجام یک محور دوگانه به من کمک می‌کند تا با اطمینان خودم را وارد مشاغل و پروژه‌های مختلف کنم.

پروژه فعلی من با نام رمز "ProvenWord" نتیجه مستقیم آموزش زبان انگلیسی به مدت 3 سال در تایلند است. من از نزدیک شاهد دشواری یادگیری نوشتن به زبان انگلیسی بودم، چیزی که به عنوان یک انگلیسی زبان مادری بدیهی می دانستم. من با دوستی که بیش از 20 سال تجربه تصحیح را دارد، برای توسعه اپلیکیشنی همکاری کردم که به زبان آموزان غیر بومی انگلیسی کمک می کند تا نوشتار خود را بهبود بخشند.

در مسابقات اسکیت روی یخ، داوران بلافاصله عملکرد شما را ارزیابی می‌کنند و امتیاز شما را از 0 تا 10 حفظ می‌کنند. ProvenWord به طور قابل توجهی از این تجربه استفاده می کند. سیستم ما فورا نوشته های مشتری را ارزیابی می کند، خطاهای آنها را طبقه بندی می کند (به عنوان مثال فعل، نقطه گذاری، حروف بزرگ و غیره)، و نتایج را در یک رابط گرافیکی بصری خیره کننده ارائه می دهد. مشتریان تصویر واضحی از جایی که باید برای بهبود نوشتار خود تمرکز کنند به دست می آورند و ابزارهای یادگیری تعاملی طراحی شده برای هر دسته خطا ارائه می شوند.

از میان تمام مشاغل، مشاغل و پروژه هایی که من بخشی از آنها بوده ام، ProvenWord دارای آن بوده است اثبات شده چالش برانگیزترین باشد وقتی این پروژه را شروع کردیم به معنای واقعی کلمه پولی نداشتیم. مهارت های من در IT کاملاً محدود و/یا قدیمی بود. دامنه پروژه همچنان در حال رشد بود و بسیار فراتر از درجه دستمزد من بود. اما این برای من یک چالش عالی به نظر می رسید، بنابراین تصمیم گرفتم توانایی های IT خود را افزایش دهم و برای آن به کمک نیاز داشتم. کمک زیادی.

مدت زیادی طول کشید تا منابع، پلتفرم‌های یادگیری و افسانه‌های کدنویسی را که می‌خواستم از آنها بیاموزم پیدا کنم. من همچنین بسیار آهسته یاد می گیرم، بنابراین متوجه شدم که دوره های زیادی را در مورد یک موضوع از معلمان مختلف می گذرانم و من را در معرض مجموعه ای از سبک ها و ایدئولوژی های کدنویسی قرار می دهم.

در حالی که دوره ها و منابع به من پایه محکمی دادند، هیچ چیز به اندازه کار با یک مربی قدرتمند یا موثر نبود. من باید فریاد بزنم به مردم در کدگذار برای ساخت این پلتفرم با دسترسی به بسیاری از توسعه دهندگان باورنکردنی. این بدان معنا نیست که من اولین بار مربیان مناسب را پیدا کردم. چند جلسه طول کشید تا اینکه با مربیان با تعادل خوبی از صبر، آموزش و تخصص ارتباط برقرار کردم که در من طنین انداز شد.

من در ابتدا با مربیان برای رفع اشکالات خاص کار می کردم، اما بیشتر اوقات، مربی به مشکل بزرگ تری اشاره می کرد که باید برطرف شود. جلسات منتورینگ از «رفع اشکال» به توسعه استراتژی‌های سطح بالا و بهترین شیوه‌ها که مهارت‌های کدنویسی من را به سطح کاملاً جدیدی می‌برد، ادامه یافت. یاد گرفتم که چگونه یک قدم به عقب بردارم تا به مشکل فکر کنم، چگونه ساختار را می توان تنظیم کرد، و مهمتر از آن، یاد گرفتم که چگونه در دفعه بعد مشکل را حل کنم. به یاد دارم یک بار مجبور شدم پس از یک جلسه مشاوره، کل کدم را حذف کنم. مربی من به جای استفاده از کد موجود، از من پرسید که به دنبال چه چیزی هستم. سپس یک قدم به عقب برداشت و به من یاد داد که چگونه با همان عملکرد به همه راه‌های دیگر برای نوشتن کد بهتر نگاه کنم. من آن جلسه مشاوره را با احساسی مانند کیانو ریوز در ماتریکس به پایان رساندم، مثل اینکه به برق متصل شده ام و در حال ارتقاء هستم. من هیجان زده بودم، مشتاق بودم و انگیزه داشتم که به سر کار برگردم و این دانش جدید را به کار ببرم.

این احساسی است که من بعد از هر جلسه مشاوره پربار به من دست می دهد. پیدا کردن مربی مناسب به من اجازه داد تا بازی و مهارت خود را ارتقا دهم. آنها ذهن من را باز کردند و چیزهایی را به من یاد دادند که حتی در ارتباط اولیه هم درخواست نکرده بودم. کار با مربی مناسب می تواند انگیزه بالایی داشته باشد، اما این بدان معنا نیست که من از قبل آماده نشده ام. من یاد گرفتم که برای استفاده حداکثری از مشاوره، باید در مورد آنچه که از هر جلسه می‌خواهم روشن باشم. این من را مجبور کرد که عمیقاً در مورد هر مشکل فکر کنم و آن را به طور دقیق مستند کنم. گاهی این آمادگی کافی بود تا خودم مشکل را حل کنم. مواقع دیگر، سند با نمونه‌های کد، شبه کد و اطلاعات دیگر به مربی من کمک کرد تا برای جلسه ما آماده شود و بتواند به طور مؤثرتری استراتژی یا راه‌حل ارائه دهد.

از مربیانم و کدمنتور برای کمک شما متشکرم.

Mitchell Gould Codementor Kilimanjaro.jpeg

حالا به داستان کلیمانجارو برگردیم.

من در مؤسسه فناوری اطلاعات در اتاوا، کانادا شرکت می کردم که با ایوان آشنا شدم. او پناهگاه رواندا و زنی واقعاً درخشان بود. ما به سرعت با هم دوستان صمیمی شدیم و به هم کمک کردیم تا بار طاقت فرسا را ​​پشت سر بگذاریم.

ما درست پس از ترکیدن حباب دات کام در سال 2000 فارغ التحصیل شدیم و هیچ شغلی برای دانشجویان تازه فارغ التحصیل فناوری اطلاعات وجود نداشت. بدون هیچ انتخابی و چیزی برای از دست دادن، در اتاقی از آپارتمانم در مونترال فروشگاهی راه اندازی کردیم و وب سایت هایی ساختیم، کارت ویزیت، آگهی طراحی کردیم و هر کاری که از دستمان بر می آمد انجام دادیم.

یک روز ایوان وارد دفتر شد و به من گفت که برای دیدن خانواده اش به نایروبی، کنیا می رود. یک جستجوی سریع در گوگل به من نشان داد که نایروبی کجاست: 4 ساعت در شمال آروشا، تانزانیا - شهر صحنه برای صعود به کلیمانجارو. با در نظر گرفتن این به عنوان نشانه ای از جهان، با دوستم، آدام، که در آن زمان در جایی در نیجریه کار می کرد، تماس گرفتم. تصادفاً او می خواست کارش را رها کند و برای یک ماجراجویی آماده بود. بنابراین من یک پرواز رزرو کردم و تنها بدون پدرم (به هر حال او به من افتخار می کرد) رویای کودکی ام را برآورده کردم.

با تشکر از توجه و پشتکار شما در خواندن این مقاله. من امیدوارم که در آینده نزدیک آن را با پیوندهایی به ProvenWord.com در هنگام راه اندازی به روز کنم. من همچنین فهرست منابعی را که استفاده کردم گنجانده ام. امیدواریم این برای شما مفید باشد.

در اینجا فهرستی از منابعی است که ممکن است برای شما مفید باشد:

  • برنامه نویسی روبی و شی گرا:
  • هر کتاب توسط سندی متز و این دوره
  • هر کتاب از آودی گریم، و دوره های در وب سایت خود را,
  • یاقوت اصطلاحی
  • روبی فراتر از اصول
  • جردن هاجنز – برنامه نویسی جامع روبی
  • LearnEnough.com
  • Jonas Schmedtmann – CSS و Sass پیشرفته
  • Scrimba.com
  • کوین پاول – بوت کمپ طراحی وب پاسخگو
  • Per Herald Bogan – Flexbox را یاد بگیرید
  • Frontendmasters.com
  • مایک نورث – SASS Fundamentals

منبع: https://www.codementor.io/blog/user-story-mitchellgould-9z2htr4xny

تمبر زمان:

بیشتر از وبلاگ کدمنتور