در مقایسه با بسیاری از استارت آپ ها، 37signals یکی از بنیانگذاران است جیسون فرید دیدگاههای پیرامون فرهنگ، ساختار و استراتژی محل کار را میتوان خرابکارانه در نظر گرفت. او آنها را "صادق" می نامد، کلمه ای که اغلب در توصیف سبک رهبری خود استفاده می کند. سازنده صریح Basecamp و هی در دو دهه گذشته با رویکرد "در لحظه" خود در مدیریت شرکت و تعهد خود به سودآوری بیش از رشد، شهرت خود را به عنوان یک صنعت فناوری برعکس در دو دهه گذشته ایجاد کرده است. (او میگوید: «رشد به هر قیمتی برای ما یک نفرت است.) در طول سالها، برخی از موضعگیریهای او مورد تحسین قرار گرفتهاند - برای مثال، اجتناب از اضافه کاری و در آغوش گرفتن چهار روز کاری در هفته. برخی دیگر، مانند بیزاری او از تبلیغات هدفمند ("از نظر اخلاقی اشتباه") و تصمیم او برای جلوگیری از صحبت های سیاسی در محل کار، باعث ایجاد ابروها و انبوهی از توییتر شده است.
فرید با Future در مورد اعتقاد خود به تفکر کوتاه مدت، چارچوب خود برای طول عمر استارت آپ و اولین چیزی که در هنگام استخدام و استخدام کارگران از راه دور به دنبال آن است، صحبت کرد.
آینده: در سبک رهبری شما سستی خاصی وجود دارد: شما برنامه ریزی بلندمدت نمی کنید. شما لیست کارهایی که باید انجام دهید درست نمی کنید. شما تمایل دارید که در لحظه تصمیم بگیرید و در حین حرکت، همه چیز را کشف کنید. برخی از تصورات غلط رایج مردم در مورد آن استراتژی چیست؟
جیسون فراید: مردم فکر می کنند که این کار غیرمسئولانه است یا اینکه این کار تنبلی است. چگونه می توانید بدون برنامه ریزی یک سال، سه سال، پنج سال قبل، یک کسب و کار را اداره کنید؟ "چگونه کسی میتواند بداند که اگر همه چیز را به وضوح برای او تعریف نکنید، چه کاری باید انجام دهد؟" من اینجا هستم تا به شما بگویم که اداره یک تجارت از این طریق کاملاً امکان پذیر است و در واقع فکر می کنم مطلوب است.
چرا؟ چه چیزی یک استراتژی تجاری کوتاه مدت را هوشمند می کند؟
به نظر می رسد راه بسیار مسئولیت پذیرتری برای اداره یک شرکت است تا تصور اینکه من بدانم سه سال آینده چگونه خواهد بود. انسان ها تخمین زن های وحشتناکی هستند. ما در فهمیدن اینکه آینده چه خواهد بود وحشتناک هستیم. پس چرا خود را در مقابل آن قرار می دهید؟
آنچه برای من مهم است این است که بتوانم مکرراً شرایط فعلی را بازنگری کنم. ترجیح میدهم بیشتر به اطراف نگاه کنم، مسیرهای کوتاهمدت را تعیین کنم و سپس دوباره ارزیابی کنم. زیرا در این صورت واقعاً از مسیر خارج نمی شوید. شما در کاری که نمی خواهید انجام دهید غرق نمی شوید. شما در انجام کارهایی که از ابتدا ارزش انجام دادن آنها را نداشتند گیر نمی کنید.
من شرکت را مانند یک سنجاب بر روی زمین اداره می کنم. می دود، می ایستد، به اطراف نگاه می کند. سعی می کند به آن درخت برسد، اما مستقیماً به سمت درخت نمی رود. راه خود را به آنجا باز می کند و مسیر خود را بر اساس آنچه در مقابلش قرار دارد تنظیم می کند. به نظر من، این راه سالم برای رسیدن از اینجا به آنجا است. این یک روش صادقانه برای مدیریت یک شرکت است و بیشتر با طبیعت انسان مطابقت دارد.
بنابراین در عمل، در کار روزمره چگونه به نظر می رسد؟
هر شش هفته، سه یا چهار پروژه را تعریف می کنیم که قرار است در توسعه محصول انجام دهیم. حداکثر زمانی که مایلیم برای هر ویژگی خاص هزینه کنیم شش هفته است. ما در تیم های دو نفره کار می کنیم - یک طراح و یک برنامه نویس - و آن تیم تمام آژانس را دارد چیزی را که می خواهند بسازند در هر جایی از یک تا شش هفته بسازند.
انگار قرار بود به وگاس بروید و قمار کنید. شما به دستگاه خودپرداز می روید، 500 دلار بیرون می آورید، و اگر نظم و انضباط داشته باشید، می روید: «بیشترین چیزی که من حاضرم از دست بدهم 500 دلار است. بعد از آن، کارم تمام شد.» اما اگر شما هستید نه با نظم و انضباط، به دستگاه خودپرداز برمیگردید و 500 دلار دیگر دریافت میکنید. اکثر شرکت ها اینگونه اداره می شوند. آنها به راه خود ادامه می دهند، ضرب الاجل ها را از دست می دهند، پول بیشتری خرج می کنند، مدام زمان بیشتری را روی چیزها می گذارند.
ما برعکس هستیم پول را بیرون می آوریم و می رویم: همین. و این مزیت این افقهای زمانی کوتاهتر است: ما را مجبور میکند خلاق باشیم، اقتصادی باشیم، و در مورد کاری که انجام میدهیم متفکر باشیم و فقط احساس نکنیم که زمان و پول نامحدودی برای رسیدن به آن وجود دارد.
با این اهداف سه هفته ای یا شش هفته ای، چگونه به افراد کمک می کنید تا حول حس هدف ادغام شوند؟
ما چیزی را که اشتها نامیده میشود از قبل تنظیم میکنیم: این قطعه، این پروژه یا این ایده، مایلیم یک هفته یا سه هفته یا شش هفته برای آن وقت بگذاریم. و سپس تیم ها با آن کار می کنند. هر تیمی مجموعه ای از کارهای خود را دارد که سعی دارد انجام دهد و می داند که باید چه کاری انجام دهد. این در خدمت همه چیز است، اما نه به طور همزمان در خدمت همان چیز.
چرا تیم ها را فقط به دو نفر محدود می کنیم؟
بس است، به همین دلیل است. یک برنامه نویس، یک طراح. هر فرد دیگری فراتر از آن، فکر میکنم همه چیز به طور تصاعدی پیچیدهتر میشود. مدیر پروژه نداریم
وقتی دو نفر دارید، ارتباط مستقیم وجود دارد، آنها می توانند با یکدیگر صحبت کنند. سه نفر واقعا حرف نمی زنند، صحبت می کنند. چهار پنج نفر، جلسه دارند. فقط در جریان نگه داشتن همه پیچیده تر می شود. هرچه افراد بیشتری درگیر شوند، در واقع کندتر پیش می رود. ساده تر است که بگوییم: دو نفر. ما باید افراد واقعا عالی را استخدام کنیم تا این کار را انجام دهیم، البته.
آیا این انعطافپذیری در مورد اهداف کوتاهمدت و پی بردن به چیزها در جریان پرواز چیزی است که برای آن استخدام میکنید؟ چگونه سطح راحتی یا سطح مهارت یک فرد را با آن سبک کار اندازه گیری می کنید؟
ما سعی میکنیم افرادی را پیدا کنیم که به آنها «مدیران یک» میگوییم، از این نظر که باید خودانگیزه، خود محور و خودراهبر باشند. آنها باید مایل و علاقه مند و کنجکاو باشند تا به تنهایی مسائل را کشف کنند، تا احساس نکنند همیشه نیاز دارند از دیگران بپرسند که چه کاری انجام دهند یا چگونه کارها را انجام دهند. شما می خواهید افرادی را پیدا کنید که به عنوان حلال مشکلات، به عنوان ذهن های مستقل پیشرفت کنند.
بنابراین، برای مثال، طراحانی که ما استخدام می کنیم، تمام HTML خود را نیز می نویسند، آنها CSS خود را می نویسند، آنها بیشتر جاوا اسکریپت خود را می نویسند. سیلوهای بسیار کمی داریم. در بیشتر موارد، این تیم های دو نفره مستقل هستند و شما باید افرادی را پیدا کنید که در آن مهارت داشته باشند.
ما در گذشته افرادی را استخدام کردهایم که از یک فرهنگ کاری سرچشمه میگرفتند و مدیرشان هر روز صبح فهرستی از کارهایی را برای آنها آماده میکرد. و معلوم شد که این برای ما مناسب نیست. لیستی از کارها وجود ندارد. شما کار خود را می سازید شما می دانید پروژه ای که در حال انجام آن هستید چیست، اما این به شما بستگی دارد که بفهمید چگونه آن را انجام دهید و چه کاری باید انجام دهد. همه آن چیزها به شما بستگی دارد.
و بنابراین شما باید افرادی را پیدا کنید که با آن سطح از خودمختاری راحت باشند - تقریباً مثل اینکه در حال ساختن چیزهای خود هستند.
چگونه آن را در فرآیند استخدام بهینه می کنید؟
نوشتن اولین چیزی است که ما برای هر موقعیتی به آن نگاه می کنیم. کاور لتر جایی است که همه چیز برای ما شروع می شود. آیا این شخص می تواند به وضوح ارتباط برقرار کند؟ چگونه خودشان را توصیف می کنند؟ آنها تمایل خود را برای شغل چگونه توصیف می کنند؟ ما فقط نویسندگان بزرگ را استخدام می کنیم، زیرا اکثر ارتباطات ما مکتوب است. وقتی نویسندگان بزرگی را استخدام می کنید، متفکران کاملاً واضحی پیدا می کنید.
نوشتن نامه پوششی یک چیز است. اما خوب یا بد، بسیاری از افراد معمولاً بیشتر در محل کار خود را در یک جلسه غیر حضوری ابراز می کنند تا اینکه از آنها خواسته شود که فرآیند فکری خود را در پشت یک ایده یا تصمیم بنویسند. آیا نکاتی برای تشویق ارتباط نوشتاری بهتر در زمینه کاری دارید؟ آیا استراتژیهای خاصی وجود دارد که برای اطمینان از مؤثر بودن نوشتن، و نه مانعی برای ایدههای جدید، استفاده میکنید؟
این میتواند سد راه ایدهها باشد، اما من فکر میکنم که در واقع یک معامله خوب است. شما باید بتوانید افکار خود را به طور کامل شکل دهید، باید آنها را به سبکی روایت کنید که دیگران بتوانند آن را درک کنند. شما نمی توانید فقط از آنجا عبور کنید و ایده ای را اینجا یا آنجا پرتاب کنید. ایده های نامحدود وجود دارد. بنابراین ما آنهایی را می خواهیم که مردم مایل به تلاش هستند، آنها واقعاً به آنها اعتقاد دارند و باید برای توضیح آنها کمی کار انجام دهند.
این در مورد نوشتن یک مقاله چند صفحه ای نیست. ما از Google Docs استفاده نمی کنیم. چند پاراگراف کافی است، یک یا دو طرح گنجانده شده در آن چند پاراگراف حتی بهتر است. آنچه می خواهید ببینید شکل ایده است، برخی به این فکر می کنند که چگونه می تواند کار کند.
نوشتن یک اکولایزر خوب است. شما می توانید وقت خود را صرف کنید، شما روی صحنه نیستید. وقتی آماده شدید، انتشار را فشار دهید.
در گذشته، شما از ساختن چیزی مفید بالاتر از چیزهایی که سرگرم کننده یا جالب هستند دفاع کرده اید. استارتآپها اغلب به دنبال کشف چیزهای بزرگ بعدی یا بهدست آوردن چیزی خاص در ذهن ما ایجاد میشوند. پشت فلسفه شما چیست؟
من فکر می کنم شما می توانید انرژی زیادی را برای دنبال کردن روندها صرف کنید، در حالی که اگر بخواهید میدونی داری چیکار میکنی روی چیزهایی که مهم هستند تمرکز کنید شما پایگاه مشتریان خود را به خوبی می شناسید. شما محصول خود را به خوبی می شناسید. شما از چیزی که می سازید استفاده می کنید. شما در واقع می دانید که مفید است، لازم نیست حدس بزنید که مردم چه می خواهند.
ما به دنبال رقابت نیستیم، به دنبال خرج کردن نیستیم، به دنبال تسلط نیستیم. بازار بسیار بزرگ است، و فضای زیادی برای بسیاری از شرکتها وجود دارد که به خوبی عمل کنند. بنابراین برای ما این است که: برای ساختن نوع کسب و کاری که می خواهیم بسازیم چه کاری باید انجام دهیم؟
در آن یادداشت، شما اشاره کرده اید که لزوما نمی خواهید یک شرکت بزرگ و میلیارد دلاری باشید. اگر از نظر رشد اندازه گیری نشود، به عنوان یک شرکت و به عنوان یک رهبر، موفقیت را چگونه تعریف می کنید؟
به طور کلی توسط: آیا می خواهم دوباره این کار را انجام دهم؟ آیا می خواهم به کاری که انجام می دهیم ادامه دهم؟
ما از ساختن اشیا لذت می بریم. ما از ارائه ایده های جدید لذت می بریم. ما از دست زدن به صنعت لذت می بریم. ما از اینکه به مردم نشان دهیم راه دیگری برای کار کردن وجود دارد لذت می بریم. ما از فشار بر خلاف هنجار لذت می بریم. همه اینها لذت بخش است و یکی از زیبایی های سودآور بودن این است که شما همیشه در دنیا خودتان را می خرید تا کارهایی را که می خواهید انجام دهید. من فکر می کنم که ما یک شرکت در لحظه هستیم.
این فلسفه «در لحظه» شامل آزمایشهای زیادی است، درست است؟ یکی از مثالهای شناختهشدهتر زمانی است که شما هفته کاری چهار روزه را انتخاب کردید. آیا آزمایش های اخیر با نتایجی وجود دارد که شما را شگفت زده کرده است؟
من فکر می کنم اتفاقی که سال گذشته افتاد، زمانی بود که ما تصمیم گرفتیم که در محل کار سیاسی صحبت نکنیم. کاملا بحث برانگیز بود و نوعی منفجر شد، اما ما هنوز با این تصمیم خیلی راحت هستیم. ما دوباره همان را می سازیم
این یک آزمایش بود. ما نمی دانستیم که چگونه قرار است تبدیل شود. ما فکر می کردیم که ممکن است عواقب منفی قابل توجهی داشته باشد. ما نمیدانستیم که آیا این به جذب نیرو آسیب میزند یا کمک میکند. نمی دانستیم کی می ماند و کی می رود. این یک آزمایش وجودی بود. این بود: این می تواند همه چیز را پایان دهد، یا می تواند راه اندازی مجدد باشد. ما واقعا نمی دانستیم.
اما داود و من طولانی در مورد آن صحبت کرده بودم. و یکی از کارهایی که ما تمایل زیادی به انجام آن داریم تجسم منفی است، که این است: در هر تصمیمی که می گیریم، بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟ و بدترین اتفاقی که می توانست در آنجا بیفتد این بود که می توانستیم از کار خارج شویم. فرض کنید همه رفتند یا کسب و کار خرد شد یا چیزی شبیه به آن. این بدترین چیزی بود که می توانست اتفاق بیفتد، که وحشتناک بود.
اما همچنین، ما در آن نقطه به مدت 22 سال در تجارت بودیم. این یک اجرا بسیار شگفت انگیز است. و اگر به همین ترتیب تمام شد، همینطور باشد.
واقعا؟
آره حال همه ما خوب است هر کسی که اینجا کار می کند می تواند در جای دیگری شغل عالی پیدا کند. اشکالی ندارد. این تنها دلیل زندگی ما نیست.
حالا ما فکر نمی کردیم این اتفاق بیفتد. اما اگر این کار را می کرد، ما هنوز آن را انجام می دادیم. این همان چیزی بود که ما تصمیم گرفتیم. این به ما اعتماد به نفس زیادی داد تا تصمیمی را بگیریم.
از بیرون، به نظر میرسد که نمونهای از آزمایشی است که حداقل در ابتدا، بدتر از آنچه انتظار داشتید پیش رفت. درست است، واقعی؟ در این موارد، آیا شما تنظیم می کنید؟
از نظر افرادی که ترک می کنند - و از نظر فضای توییتر که به نوعی فوران می کند - بله. اما اکنون می توانم به شما بگویم که این یکی از بهترین تصمیماتی است که تا به حال در تاریخ شرکت گرفته ایم.
این است که چرا؟
چون الان واقعاً متمرکز هستیم. افرادی که اینجا هستند واقعاً، واقعاً می خواهند اینجا باشند. از آن زمان تاکنون هیچ مشکلی برای جذب استعدادهای فوق العاده بزرگ نداشته ایم. ما الان بزرگتر از همیشه هستیم. ما می توانیم بیش از آنچه قبلاً می توانستیم انجام دهیم. و هیچ مزاحمتی وجود ندارد که واقعاً به نوعی تعامل بین مردم را تضعیف کند. سر کار بودن احساس خوبی نداشت. بحث های زیادی در مورد چیزهایی وجود داشت که در واقع برای خود اثر مهم نبود.
اکثر شرکت ها با این موضوع سروکار دارند. من شرکت های زیادی را می بینم که از آن رنج می برند. آنها نمی دانند چه باید بکنند و سعی می کنند خط را کنار بگذارند. انجام آن فوق العاده سخت است. ما فراتر از آن حرکت کرده ایم. احساس می شود مکانی گسترده برای بودن است، نه یک مکان فشرده برای بودن.
اما بله، ما انتظار انفجار رسانه ای را نداشتیم. اما ما همچنین متوجه شدیم که جهان در توییتر وجود دارد و سپس بقیه جهان وجود دارد، و بقیه جهان بسیار بزرگ هستند و علاقه ای به این نوع چیزها ندارند. و معلوم شد که افراد زیادی هستند که واقعاً با کاری که شما انجام میدهید موافقند، و در توییتر زندگی نمیکنند. شما می توانید از انجام کارها بترسید زیرا از واکنش در آنجا می ترسید. اما این واقعاً جهان نسبتاً کوچکی از مردم است که تقریباً در مورد همه چیز دست و پنجه نرم می کنند.
آیا این واکنش متقابل تأثیری بر این داشت که چقدر میخواهید پیش بروید، چه در نوشتههای خودتان یا چقدر حاضرید به خرس ضربه بزنید؟
به طور موقت، بله. ما قبلاً زیاد توییت میکردیم و دیگر زیاد توییت نمیکنیم. برای مدتی، شما فقط به نوعی آن را کم می کنید زیرا تا حدودی آسیب دیده اید. میدونی، مچ پات پیچ خورده، یه مدت ازش میمونی. و سپس بهبود می یابد، و شما احساس خوبی دارید. برای ما به نوعی شبیه رگ به رگ شدن مچ پا یا شکستگی استخوان بود. مدتی طول کشید تا بهبود یابد.
چند ماه طول کشید تا بتوانیم دوباره با سرعت معقول نفس بکشیم و دوباره با سرعت معقول کار کنیم. برای مدتی این یک حواس پرتی بسیار بزرگ بود. ما تعدادی از افراد کلیدی را از دست دادیم، مجبور شدیم آنها را جایگزین کنیم. ما باید افراد را سوار میکردیم و مردم را سریعتر میکردیم و باید مطمئن میشدیم که کسبوکار میتواند همه اینها را حفظ کند. و این کار را کرد.
شما اشاره کردید که علیرغم مواجهه با واکنشهای منفی، همچنان قادر به جذب نیرو هستید. Basecamp مدتها قبل از همهگیری کاملاً از راه دور بود، اما در چند سال گذشته شاهد بودیم که بسیاری از شرکتهای فناوری از این روش پیروی میکنند. چگونه شرکت های تازه راه دور می توانند برای استعداد بهتر رقابت کنند؟
ما مکانی را ایجاد می کنیم که مردم می خواهند در آن کار کنند. مردم می خواهند بدون اینکه در تمام طول روز حواسشان پرت شود، بتوانند کار بزرگی انجام دهند. مردم نمی خواهند در جایی کار کنند که در جلسات غرق شده اند. مردم میخواهند اطراف افراد باهوش دیگر کار کنند و میخواهند یک روز کامل هشت ساعته برای انجام آن کار داشته باشند و احساس نکنند که زمانی برای انجام کار در محل کار ندارند. شما آن محیط را ایجاد می کنید و آن را به خوبی ترویج می کنید، آن را به خوبی توضیح می دهید و بر اساس آن زندگی می کنید.
بله، اکنون میتوانید در بسیاری از مکانها از راه دور کار کنید، و من بسیار خوشحالم که این را میبینم، اما در بسیاری از آن مکانها شما تمام روز در زوم گیر کردهاید، تمام روز در جلسات گیر کردهاید، هنوز 70 ساعت در هفته قرار داده است. تنها انتظار ما از شما 40 ساعت در هفته است. بر روی کاری که انجام می دهید، استقلال و کنترل و عاملیت زیادی خواهید داشت. هیچ تقویم مشترکی وجود ندارد. مردم جلسات را در برنامه شما قرار نمی دهند. و وقتی در مورد چنین محیطی صحبت می کنید، مردم می خواهند در آنجا کار کنند.
جالب است که هشت ساعت کار در روز در نظر گرفته می شود.
امتیاز؟
- خارج از هنجار
کار در بسیاری از مکان ها و راه های بسیار بر زندگی مردم مسلط است. مخصوصاً وقتی از راه دور هستند، [برای شرکتها] خیلی راحتتر است که از مردم بخواهند بیشتر کار کنند، سختتر کار کنند و آخر هفتهها کار کنند، زیرا کار و زندگی یکسان هستند.
اکنون می بینید که برخی افراد از کار از راه دور عقب نشینی می کنند. بسیاری از شرکتها مردم را به دفتر باز میکشند، زیرا تجربه آنها با کار از راه دور چندان خوب نبود. اما این به این دلیل است که آنها فکر می کردند کار از راه دور فقط همان نوع کار از راه دور است.
کار از راه دور خوب روشی کاملاً متفاوت برای کار است. این یک سبک کار ناهمزمان است، نه زمان واقعی. شما نمی خواهید شبیه سازی کنید که وقتی از راه دور کار می کنید حضوری چگونه است. شما می خواهید در جهت مخالف آن حرکت کنید.
یک بار از شما شنیدم که میگفتید طرفدار اسطورهسازی هستید، و یکی این بود که دفتر فیزیکی این مکان جادویی است که در آن خلاقیت اتفاق میافتد. آیا باورهای عمومی پذیرفته شده دیگری در فناوری وجود دارد که فکر می کنید سزاوار تخریب هستند؟
اینکه برای ساختن یک چیز عالی به افراد زیادی نیاز دارید. شما این کار را نمی کنید. البته افزودن افراد بیشتر به پروژهها باعث میشود آنها سریعتر پیش بروند. معمولا اینطور نیست. این هشت ساعت در روز کافی نیست. این است. که باید در شب ها و آخر هفته ها قرار دهید. شما این کار را نمی کنید. که همه چیز باید یک تماس تصویری باشد. این نباید.
و بنابراین، برای افرادی که در برابر کار از راه دور عقب نشینی می کنند، می گویند کار نمی کند or تمام روز در زوم هستید یا دیدم جیمی دیمون بیا بیرون و بگو مانند مدیریت میدان هالیوود است... آره، شما این کار را اشتباه انجام می دهید. افسانه جدیدی که در حال شکل گیری است این است که کار از راه دور یک چیز موقتی بود و واقعاً خوب نیست. و من فقط باور نمی کنم که این درست باشد.
من همچنین می گویم این یک افسانه است که شما به آن نیاز دارید برای اینکه بدانید در درازمدت چه کاری انجام می دهید. شما باید بدانید که در حال حاضر چه کار می کنید. و دستهای از «حالا» در طول زمان اضافه میشوند، و شما میتوانید برای مدت طولانی در این صنعت با پیدا کردن آن در حین حرکت، بمانید.
ارسال شده در 29 آگوست 2022
نظرات بیان شده در «پستها» (از جمله مقالات، پادکستها، ویدیوها و رسانههای اجتماعی) متعلق به افرادی است که در آن نقل قول شدهاند و لزوماً دیدگاههای AH Capital Management, LLC («a16z») یا شرکتهای وابسته مربوطه آن نیستند. برخی از اطلاعات موجود در اینجا از منابع شخص ثالث، از جمله از شرکتهای سبد سرمایهای که توسط a16z مدیریت میشوند، بهدست آمده است. در حالی که a16z از منابعی گرفته شده است که معتقدند قابل اعتماد هستند، aXNUMXz به طور مستقل چنین اطلاعاتی را تأیید نکرده است و هیچ اظهارنظری در مورد صحت پایدار اطلاعات یا مناسب بودن آن برای یک موقعیت خاص ارائه نمی کند.
این محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است و نباید به عنوان مشاوره حقوقی، تجاری، سرمایه گذاری یا مالیاتی به آن اعتماد کرد. شما باید در مورد این موارد با مشاوران خود مشورت کنید. ارجاع به هر گونه اوراق بهادار یا دارایی دیجیتال فقط برای مقاصد توضیحی است و به منزله توصیه یا پیشنهاد سرمایه گذاری برای ارائه خدمات مشاوره سرمایه گذاری نیست. علاوه بر این، این محتوا برای هیچ سرمایهگذار یا سرمایهگذار بالقوهای هدایت نشده و برای استفاده از آن در نظر گرفته نشده است، و تحت هیچ شرایطی نمیتوان هنگام تصمیمگیری برای سرمایهگذاری در هر صندوقی که توسط a16z مدیریت میشود، به آن اعتماد کرد. (پیشنهاد سرمایه گذاری در یک صندوق a16z فقط توسط یادداشت قرار دادن خصوصی، قرارداد اشتراک و سایر اسناد مربوط به هر صندوق انجام می شود و باید به طور کامل خوانده شود.) هر گونه سرمایه گذاری یا شرکت پرتفوی ذکر شده، ارجاع شده، یا شرح داده شده نشان دهنده همه سرمایه گذاری ها در وسایل نقلیه تحت مدیریت a16z نیست، و نمی توان اطمینان داشت که سرمایه گذاری ها سودآور هستند یا سایر سرمایه گذاری های انجام شده در آینده ویژگی ها یا نتایج مشابهی خواهند داشت. فهرستی از سرمایهگذاریهای انجامشده توسط صندوقهای مدیریت شده توسط Andreessen Horowitz (به استثنای سرمایهگذاریهایی که ناشر برای a16z مجوز افشای عمومی را ارائه نکرده است و همچنین سرمایهگذاریهای اعلامنشده در داراییهای دیجیتالی قابل معامله عمومی) در دسترس است. https://a16z.com/investments/.
نمودارها و نمودارهای ارائه شده در داخل صرفاً برای مقاصد اطلاعاتی هستند و هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری نباید به آنها اعتماد کرد. عملکرد گذشته نشان دهنده نتایج آینده نیست. محتوا فقط از تاریخ مشخص شده صحبت می کند. هر گونه پیش بینی، تخمین، پیش بینی، هدف، چشم انداز، و/یا نظرات بیان شده در این مطالب بدون اطلاع قبلی ممکن است تغییر کند و ممکن است متفاوت یا مغایر با نظرات بیان شده توسط دیگران باشد. لطفا ببینید https://a16z.com/disclosures برای اطلاعات مهم اضافی
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- پلاتوبلاک چین. Web3 Metaverse Intelligence. دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- منبع: https://future.com/jason-fried-basecamp-hey-interview/
- 70
- a
- a16z
- قادر
- درباره ما
- در مورد IT
- بالاتر
- کاملا
- دقت
- واقعا
- اضافی
- می افزاید:
- به تصویب رسید
- پیشرفت
- مزیت - فایده - سود - منفعت
- تبلیغات
- نصیحت
- مشاوره
- اثر
- وابستگان
- پس از
- در برابر
- نمایندگی
- توافق
- معرفی
- همیشه
- شگفت انگیز
- و
- آندرسن
- آندرسن هورویتز
- دیگر
- هر کس
- هر جا
- اشتها
- روش
- دور و بر
- مقالات
- دارایی
- اطمینان
- دستگاه خودپرداز
- جذب
- خود مختار
- در دسترس
- ناامیدی
- به عقب
- پایه
- مستقر
- خرس
- زیرا
- شود
- قبل از
- پشت سر
- بودن
- باور
- اعتقاد بر این
- بهترین
- بهتر
- میان
- خارج از
- بزرگ
- بزرگتر
- استخوان
- شکسته
- ساختن
- بنا
- دسته
- کسب و کار
- خرید
- صدا
- نام
- سرمایه
- ضبط
- موارد
- معین
- تغییر دادن
- مشخصات
- موقعیت
- واضح
- به وضوح
- بنیانگذاران
- بیا
- راحت
- راحت
- آینده
- تعهد
- مشترک
- عموما
- ارتباط
- ارتباط
- شرکت
- شرکت
- رقابت
- بغرنج
- اعتماد به نفس
- عواقب
- در نظر گرفته
- را تشکیل می دهند
- محتوا
- زمینه
- مخالف
- کنترل
- بحث برانگیز
- گفتگو
- عقیده
- سرد
- شرکت
- هزینه
- میتوانست
- دوره
- پوشش
- ایجاد
- خالق
- خلاقیت
- CSS
- CTO
- فرهنگ
- کنجکاو
- جاری
- مشتری
- تاریخ
- داود
- روز
- معامله
- بحث
- دهه
- مصمم
- تصمیم
- تصمیم گیری
- درجه
- توصیف
- شرح داده شده
- سزاوار
- طراح
- طراحان
- با وجود
- پروژه
- DID
- متفاوت است
- مختلف
- دیجیتال
- دارایی های دیجیتال
- دیمون
- مستقیم
- جهت
- منضبط
- افشای
- مستندات
- نمی کند
- عمل
- تسلط
- غالب است
- آیا
- پایین
- راندن
- هر
- به دست آورده
- آسان تر
- موثر
- تلاش
- در اغوش گرفتن
- دلگرم کننده
- پایدار
- انرژی
- لذت بردن
- لذت بخش
- عظیم
- کافی
- به طور کامل
- کل
- محیط
- به خصوص
- مقاله
- تخمین می زند
- حتی
- در نهایت
- تا کنون
- هر کس
- همه چیز
- مثال
- عالی
- به استثنای
- وجودی
- گستردگی
- انتظار
- انتظار می رود
- تجربه
- تجربه
- توضیح دهید
- نمایی
- صریح
- بیان
- پنکه
- سریعتر
- ویژگی
- کمی از
- شکل
- پیدا کردن
- نام خانوادگی
- مناسب
- انعطاف پذیری
- متمرکز شده است
- به دنبال
- نیروهای
- فرم
- تاسیس
- چارچوب
- غالبا
- از جانب
- جلو
- کامل
- کاملا
- سرگرمی
- صندوق
- بودجه
- بعلاوه
- آینده
- گمبل
- دریافت کنید
- داده
- Go
- اهداف
- می رود
- رفتن
- خوب
- گوگل
- نمودار ها
- بزرگ
- زمین
- رشد
- رخ دادن
- اتفاق افتاده است
- اتفاق می افتد
- سخت
- سالم
- شنیده
- کمک
- اینجا کلیک نمایید
- استخدام
- استخدام
- تاریخ
- اصابت
- هالیوود
- افق
- هوروویتس
- ساعت ها
- چگونه
- چگونه
- HTML
- HTTPS
- بزرگ
- انسان
- انسان
- صدمه
- اندیشه
- ایده ها
- مهم
- in
- مشمول
- شامل
- از جمله
- بطور باور نکردنی
- مستقل
- به طور مستقل
- افراد
- صنعت
- اطلاعات
- اطلاعاتی
- در ابتدا
- فعل و انفعالات
- علاقه مند
- جالب
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاران
- گرفتار
- صادر کننده
- IT
- خود
- جاوا اسکریپت
- کار
- نگاه داشتن
- کلید
- نوع
- دانستن
- مشتری خود را بشناسید
- بزرگ
- نام
- پارسال
- رهبر
- رهبری
- ترک
- قانونی
- طول
- نامه
- سطح
- زندگی
- احتمالا
- محدود
- لاین
- فهرست
- لیست
- زنده
- زندگی
- طولانی
- مدت زمان طولانی
- دراز مدت
- دیگر
- طول عمر
- نگاه کنيد
- شبیه
- به دنبال
- مطالب
- از دست دادن
- خیلی
- ساخته
- عمده
- اکثریت
- ساخت
- سازنده
- باعث می شود
- ساخت
- مدیریت
- اداره می شود
- مدیریت
- مدیر
- مدیران
- بسیاری
- بسیاری از مردم
- بازار
- مصالح
- ماده
- مسائل
- حداکثر
- رسانه ها
- نشست
- جلسات
- یادداشت
- ذکر شده
- ذهن
- گم
- لحظه
- پول
- ماه
- بیش
- صبح
- اکثر
- چندگانه
- روایت
- طبیعت
- لزوما
- نیاز
- نیازهای
- منفی
- جدید
- بعد
- عدد
- به دست آمده
- ارائه
- ارائه
- دفتر
- خوب
- پردازنده
- ONE
- دیدگاه ها
- مقابل
- بهینه سازی
- دیگر
- دیگران
- خارج از
- خود
- سرعت
- بیماری همه گیر
- بخش
- ویژه
- ویژه
- گذشته
- مردم
- مردم
- کارایی
- اجازه
- شخص
- فلسفه
- فیزیکی
- قطعه
- محل
- اماکن
- برنامه ریزی
- برنامه
- افلاطون
- هوش داده افلاطون
- PlatoData
- لطفا
- بسیاری
- پــادکـست
- نقطه
- بهم زدن
- سیاسی
- سیاست
- مقام
- موقعیت
- ممکن
- + نوشته شده در
- تمرین
- آماده
- زیبا
- خصوصی
- مشکل
- روند
- محصول
- توسعه محصول
- سودبخشی
- مفید
- برنامهنویس
- پروژه
- پیش بینی
- پروژه ها
- ترویج
- چشم انداز
- ارائه
- ارائه
- عمومی
- منتشر کردن
- کشیدن
- هدف
- اهداف
- فشار
- فشار عقب
- هل دادن
- قرار دادن
- قرار دادن
- مطرح شده
- واکنش
- خواندن
- اماده
- واقعی
- زمان واقعی
- متوجه
- دلیل
- معقول
- اخیر
- توصیه
- تجدید
- استخدام
- منابع
- اشاره
- نسبتا
- مربوط
- قابل اعتماد
- دور
- کار از راه دور
- کارگران از راه دور
- جایگزین کردن
- نماینده
- شهرت
- قابل احترام
- مسئوليت
- REST
- نتایج
- اتاق
- دویدن
- همان
- می ترسم
- برنامه
- اوراق بهادار
- مشاهده
- به نظر می رسد
- خود کارگردانی
- حس
- سرویس
- خدمات
- تنظیم
- شکل
- به اشتراک گذاشته شده
- کوتاه مدت
- باید
- قابل توجه
- مشابه
- به طور همزمان
- پس از
- وضعیت
- شش
- مهارت
- کوچک
- هوشمند
- So
- آگاهی
- رسانه های اجتماعی
- برخی از
- چیزی
- یک جایی
- منابع
- صحبت می کند
- سرعت
- خرج کردن
- هزینه
- صحنه
- شروع
- نوپا
- ماندن
- هنوز
- توقف
- راست
- استراتژی ها
- استراتژی
- ساختار
- سبک
- موضوع
- اشتراک، ابونمان
- موفقیت
- چنین
- مبتلا
- کت و شلوار
- غافلگیر شدن
- گرفتن
- استعداد
- صحبت
- سخنگو
- هدف قرار
- اهداف
- مالیات
- تیم
- تیم ها
- فن آوری
- شرکت های فن آوری
- صنعت فناوری
- موقت
- قوانین و مقررات
- La
- اطلاعات
- جهان
- شان
- خودشان
- آنجا.
- در آن
- چیز
- اشیاء
- تفکر
- شخص ثالث
- فکر
- سه
- رشد
- از طریق
- زمان
- نکات
- به
- TONE
- هم
- کاملا
- مسیر
- داد و ستد
- روند
- درست
- دور زدن
- تبدیل
- صدای جیر جیر
- توییتر
- به طور معمول
- زیر
- فهمیدن
- جهان
- نا محدود
- us
- استفاده کنید
- وگاس
- وسایل نقلیه
- تایید
- در مقابل
- تصویری
- فیلم های
- نمایش ها
- تجسم
- راه
- هفته
- هفته
- چی
- چه
- که
- در حین
- WHO
- اراده
- مایل
- در داخل
- بدون
- کلمه
- مهاجرت کاری
- کارگران
- کارگر
- در محل کار
- با این نسخهها کار
- جهان
- بدترین
- با ارزش
- خواهد بود
- نوشتن
- نوشته
- کتبی
- اشتباه
- یاهو
- سال
- سال
- شما
- خودت
- زفیرنت
- زوم